امید زندگی

پسرم بزرگ میشود و من دلتنگ روزهای نوزادیش.. . روزهایی که غیر آغوش من ماوایی نداشت... دلتنگ روزهایی که زود گذشت... خدایا شکرگزارتم. هدیه ی آسمانی من همانی است که سالها آرزویم داشتنش بوده. سپاس تورا که امانتت را بمن سپردی، در محضر خودت قسم میخورم امانتدار امانتت باشم.       ...

وقتی آرتین تقریبا 6 ماهه بود اولین کلمه رو تونست به زبون بیاره و اون کلمه "مامان " بود یادمه داشت گریه میکرد و همراه گریه اش میگفت مامان . وقتی این کلمه رو از زبون پسرم شنیدم حس فوق العاده قشنگی پیدا کردم.حسی که تمام زندگی منتظرش بودم. حسی که با هیچ کلمه و هیچ جمله ای نمیشه توصیفش کرد. مامان عاشقته دردونه ی من. ...

لبخند تو بزرگترین نعمت دنیاست لبخند تو به دنیایم شادی را هدیه میکند با لبخند تو گاهی پرواز میکنم من لبخند تورا بیشتر از هر چیزی دراین دنیا دوست میدارم...   ...

قبل از اینکه باردار بشم نذر کرده بودم اگر خداوند لطفشو شامل حالم کنه و فرزند سالم بهم ببخشه اولین سفری که ببرمش زیارت امام رضا باشه بعد از دنیا اومدن ارتین ,زمانی که تقریبا 5 ماهه بود همراه همسرم و ارتین رفتیم مشهد و من نذرمو ادا کردم و همونجا از امام رضا خواستم فرزندم در پناه خودش سالم و سلامت صدها سال زنده باشه و زندگی کنه.انشالا ...

ساعت 4 بعدازظهر روز 30 فروردین سال 1393پایانی بود بر تمام غصه ها، حسرت ها و اشکهای من روزی که یگانه عشق زندگی من، نازنین پسرمن آرتین چشماشو به این دنیا باز کرد هرچند غافلگیرانه بود اومدنش و این موضوع یک هفته ای من و باباییشو توی ترس و استرس برزخی نگه داشت... خوش اومدی پسر قشنگم. ...